برای اولین بار قسمت شد همسفر بچه های از بلاگ تا پلاک شدیم.جای همتون خالی....
بستنی خوردیم ، لواشک خوردیم، چلوکباب ، قورمه سبزی ، مرغ ، و از همه مهمتر ساندییییییییییس!
حالا با اون ساندیسی که اونجا بهمون دادن فکر کنم تا بلاگ تا پلاک سال آینده انرژی مون تأمین باشه! قراره بتروکونیم!
شهدا که دستشون درست! یه حال حسابی بهمون دادن.حالا نوبت ماست...
با بچه ها یه شعرکی گفته بودیم و تو راه می خونیدیم .ازونجا که درصد بالاییش زاییده فکر سیال خودم علیه السلام بود به خودم اجازه دادم قبل از بقیه تو وبلاگم بزارمش.حرفی هست؟ متنش رو واستون می زارم خودتون با آهنگ بخونید(یار دبستانی من......)
یاور وبلاگی من
با من و همراه منی
تو اتوبوس ،سوی جنوب
همصدا، هم پای منی
فضای سایبری ما
هرزه تموم قلماش
خوب اگه خوب ، بد اگه بد
مرده دلای بلاگاش
هک نشه سایت من و تو
زیاد شده کلاه سیاه
تو جنگ نرم سایبری
(تنها نشه یه وقت«آقا»)2...